بسم الله الرحمن الرحیم

شیخ احمد ابن فهد از جار الله زمخشری در کتاب «ربیع الابرار» روایت کرده:

مرحوم نوری (رحمة الله علیه) در کتاب «شاخۀ طوبی» حدیثی دربارۀ روز قتل عمربن خطاب (لعنت الله علیه) نقل فرموده که در بردارندۀ فضایل شادی و تکالیف تبرایی در این روز است و تصریح در اینکه روز قتل عمر روز نهم ربیع الاول بوده است. لذا ما آن را نقل می کنیم:

سید بزرگوار علی بن رضی الدین ابی القاسم علی بن طاووس رحوة الله علیه در کتاب «زوائد الفوائد» روایت کرده از محمد بن ابی العلاء همدانی و یحیی بن محمد بن جریح بغدادی که روزی منازعه کردیم در باب قتل عمر بن الخطاب (لعنت الله علیه). در شهر قم نزد احمد بن اسحاق قمی رفتیم که از خواص حضرت امام علی النقی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) بود و خدمت حضرت صاحب الامر (علیه السلام) نیز رسیده بود. چون در را کوبیدیم، دختر عراقیه ای بیرون آمد، احوال احمد را از او پرسیدیم؟ گفت: او امروز مشغول اعمال عید است، «روز نهم ربیع الاول بود». گفتیم: سبحان الله! عیدهای مؤمنان چهارتا است:عید فطر و عید اضحی و عید غدیر و روز جمعه. آن دختر گفت: احمد بن اسحاق از امام علی نقی (علیه السلام) روایت می کند که امروز روز عید است و بهترین عیدها نزد اهل بیت رسالت و شیعیان ماست؛ گفتیم: رخصت بطلب به نزد او آییم. چون دختر او را خبر کرد به سوی ما درآمد در حالی که لنگی بسته و عبایی بر خود پیچیده بود و بوی مشک از او ساطع بود. ما گفتیم: این چه حالت است که در تو مشاهده می کنیم؟ گفت: هم اکنون از غسل عید فارغ شده ام، گفتیم: امروز مگر عید است؟ گفت: بله.

ما را به خانۀ خود برد، بر کرسی نشاند و گفت: روزی با جمعی از برادران، نزد مولای خود امام حسن عسکری (علیه السلام) در سرّ من رآی رفتم در مثل این روز که شما نزد من آمده اید. چون رخصت یافتیم به خدمت حضرت رسیدیم. دیدیم که حضرت مجلس خود را آراسته و مجمره در پیش خود گذاشته و به دست مبارک خود عود به مجمره می اندازد و مجلس خود را مزین گردانیده و بر غلامان و خدتکاران خود جامه های فاخر پوشانیده است.

گفتم یابن رسول الله!پدر و مادران من فدای تو باد، آیا برای اهل بیت امروز فرجی تازه روی داده است؟ حضرت فرمود: کدام روز حرمتش از این روز نزد اهل بیت عظیم تر است؟ پدرم خبر داد: حذیفه بن یمان در روز نهم ماه ربیع الاول داخل شد بر جدم رسول خدا…

حدیث حذیفه دربارۀ نهم ربیع الاول

حذیفه گفت: دیدم حضرت امیرالمومنین و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (صلوات الله علیهم) با حضرت رسول طعام تناول می نمودند و آن حضرت بر ایشان تبسم می نمود و به امام حسن و امام حسین (علیهما سلام) می گفت:

بخورید، گوارا باد بر شما برکت و سعادت خداوندی. امروز، روزی است که حق تعالی دشمن خود و دشمن جدّ شما را هلاک می کند، و در این روز دعای مادر شما را مستجاب می گرداند. بخورید، این روزی است که صدق گفتۀ خدا ظاهر می شود، آنجا که می فرماید: (فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا) یعنی: این است که خانه های ایشان را خراب گردانیده است. به خاطر ظلمی که کردند. بخورید، این روزی است که در این روز شوکت دشمن جدّ شما شکسته می شود. بخورید، این روزی است که در این روز فرعون اهل بیت من و ستم کنندۀ بر ایشان و غضب کنندۀ حق ایشان هلاک می شود. بخورید، این روزی است که حق تعالی عمل های دشمنان را باطل و نابود می گرداند.

(حذیفه گفت) من گفتم: یا رسول الله! آیا در میان امت تو کسی خواهد بود که هتک این حرمتها نماید؟ حضرت فرمود:

ای حذیفه! بتی از منافقان رئیس آنان خواهد شد و ادعای ریاست خواهد کرد و مردم را به سوی خود دعوت خواهد نمود. تازیانه ظلم و ستم بر دوش خواهد گرفت، و مردم را از راه خدا منع خواهد کرد، و کتاب خدا را تحریف خواهد نمود و سنت مرا تغییر خواهد داد، و میراث فرزندان مرا غاصبانه تصرف خواهد کرد و خود را پیشوای مردم خواهد خواند، و برتری جویی بر وصی من علی ابن ابی طالب (علیه السلام) خواهد کرد، به من و برادرم و وزیرم –علی- نسبت دروغ خواهد داد. پس دختر من او را نفرین خواهد کرد و خدای تعالی نفرین او را در این روز مستجاب خواهد نمود.

روز در هم شکستن بنیان کفر و عدوان

حذیفه گفت: یا رسول الله! چرا دعا نمی کنی حق تعالی او را هلاک گرداند؟ حضرت فرمود:

ای حذیفه! دوست ندارم بر قضای خدا جرأت کنم و از او طلب تغییر امری کنم که در علم او قرار دارد. و لیکن از حق تعالی در خواست می کنم روزی که به جهنم می رود بر سایر روزها فضیلت دهد تا آنکه احترام آن روز چونان سنّتی در میان دوستان و شیعیان اهل بیت من گردد. پس حقّ تعالی وحی کرد: ای محمد! در علم من مقررّ شده است که به تو و اهل بیت تو محنتها و بلاهای دنیا و ستم های منافقان برسد. و غصب کنندگان، آن منافقانی که تو خیرخواهی ایشان کردی ولی به تو خیانت کردند، و تو با ایشان راستی پیشه کردی و ایشان مکر کردند، و با ایشان با صفا بودی و ایشان را برگزیدی ولی تو را در مشکلات تنها گذاشتند. سوگند به حول و قوّه و پادشاهیم، کسی که حقّ علی را که وصی توست بعد از تو غصب کند هزار در از پست ترین طبقات جهنم که آن را فیلوق می گویند بر او بگشایم و او و اصحاب او را در قعر جهنم جا دهم، که شیطان از مرتبۀ خود بر او اشراف یابد و او را لعنت کند، و آن منافق را در قیامت برای فرعونها و سایر دشمنان دین که در زمان پیغمبران بودند عبرت گردانم، و او را با دیده های کبود و روی ترش به سوی جهنم برم، با نهایت مذلّت و خواری و پشیمانی، و ایشان تا ابد عذاب می شوند.

روز برداشتن قلم از شیعیان

ای محمد! علی به منزلت تو نمی رسد مگر آنکه از فرعون او بلا بر او وارد می شود، و غصب کنندۀ حق او بر من جرأت می کند، و کلام مرا بدل می کند و شرک بر من می آورد و مردم را از راه رضای من منع می کند، و گوساله از برای امت تو بر پا می کند – مراد ابوبکر است – و کافر می شود به من در عرش عظمت و جلال من. به درستی که فرشتگان هفت آسمان خود را امر کردم تا برای شیعیان و محبان دین شما آن روزی که آن ملعون کشته می شود عید بگیرند، و ایشان را امر کردم کرسی کرامت مرا برابر بیت المعمور گذارند و ثنا کنند و طلب آمرزش نمایند برای شیعیان و محبان شما از فرزندان آدم، و ملائکه نویسندگان اعمال را امر کردم تا این روز تا سه روز قلم از مردم بردارند و گناهان ایشان را ننویسند برای کرامت تو و وصی تو.

روز عفو گناهان شیعیان

ای محمد! این روز را برای تو و اهل بیت تو و برای هر که پیرو ایشان باشد از مؤمنان و شیعیان ایشان عید گرداندم به خود عرش و جلال خود و علوّ منزلت و مکان خود، کسی که این روز را به خاطر من عید کند، ثواب آنها که حرش را احاطه کرده اند به وی عطا کنم و قبول کنم شفاعت ایشان را در خویشان خود و زیاده کنم مال او را اگر گشایش دهد بر خود و عیال خود در این روز؛ و نیز هر سال در این روز صد هزار هزار فرد از موالیان و شیعیان شما را از آتش جهنم آزاد گردانم و اعمال ایشان را قبول کنم و گناهان ایشان را بیامرزم.

روز بر طرف شدن بدعت ها

حذیفه گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاست و به خانۀ ام سلمه رفت. و من برگشتم و در کفر عمر لعنت الله علیه یقین کردم تا آن که بعد از شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله دیدم که اوچه فتنه ها برانگیخت و کفر ذاتی خود را اظهار نمود و از دین برگشت و دست بی حیایی و وقاحت را برای غصب امامت و خلافت بر کمر زد و قرآن را تحریف کرد و آتش در خانۀ وحی و رسالت زد و بدعتها گذاشت و شهادت حضرت امیرالمومنین را رد نمود و فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله را نسبت دروغ داد و فدک را غصب کرد و یهود و نصاری و مجوس را از خود راضی کرد و نور دیدۀ مصطفی را به خشم آورد و رضایت اهل بیت رسالت را جلب نکرد و همۀ سنتهای رسول را زیر پا گذاشت و تدبیر کشتن امیرالمومنین (علیه السلام) نمود و جور و ستم را در میان مردم آشکار ساخت و هر چه خدا حرام کرده بود حلال کرد، و حکم کرد که از پوست شتر دینار و درهم بسازند و خرج کنند، و به حضرت زهرا (علیها السلام) ضربت زد و بر منبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله به غصب و جور بالا رفت و بر حضرت امیرالمومنین افترا بست و با آن حضرت معارضه کرد و رأی آن حضرت را به سفاهت نسبت داد.

حذیفه گفت: پس حق تعالی دعای برگزیده خود و دختر پیغمبر خود را در حقّ آن منافق مستجاب گردانید و قتل او به دست قاتل او رحمة الله علیه جاری ساخت. پس به خدمت حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) رفتم تا به آن حضرت تحیت و تبریک بگویم به خاطر آنکه آن منافق کشته شد و به عذاب حقّ تعالی واصل گردید. چون آن حضرت مرا دید گفت:

ای حذیفه! آیا به خاطر داری آن روز که نزد سیدّ من رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدی و من و دو سبط او حسن و حسین نزد او نشسته بودیم و با او طعام می خوردیم.

حضرت فرمود:

«به خدا سوگند این روزی است که حقّ تعالی دیدۀ رسول را روشن گردانید. و من برای این روز هفتاد و دو نام می دانم.»

اسامی روز نهم ربیع الاول

حذیفه گفت: یا امیرالمومنین! آیا ممکن است آن نامها را از شما بشنوم؟ حضرت فرمود:

«این روز استراحت است، چون مؤمنان از شرّ آن منافق استراحت یافتند، روز زائل شدن کرب و غم است، روز غدیر دوم است، روز تخفیف گناهان شیعیان است، روز سرنوشت نیک برای مؤمنان است، روز برداشتن قلم از شیعیان است، روز بر هم شکستن بنای کفر و عدوان است، روز عافیت و برکت است، روز طلب خونهای مؤمنان است، روز عید بزرگ خدا است، روز مستجاب شدن دعا است، روز موقف اعظم است، روز وفای به عهد است، روز شرط است، روز کندن جامۀ سیاه است، روز ندامت ظالم است، روز شکسته شدن شوکت مخالفان است، روز بر طرف شدن غصه ها است، روز فتح است، روز عرضه اعمال کافران است، روز ظهور قدرت خدا است، روز عفو گناهان شیعیان است، روز شادی ایشان است، روز توبه است، روز انابت به سوی حق تعالی است، روز زکات بزرگ است، روز فطر دوم است، روز اندوه یاغیان است، روز ماندن آب در گلوی مخالفان است، روز خشنودی مؤمنان است، روز عید اهل بیت است، روز ظفر یافتن بنی اسرائیل بر فرعون است، روز مقبول شدن اعمال شیعیان است، روز پیش فرستادن تصدقات است، روز زیادتی ثواب است، روز قتل منافق است، روز وقت معلوم است روز سرور اهل بیت است، روز مشهود است، روز قهر بر دشمن است، روز خراب شدن بنیاد ظلالت است، روزی است که ظالم انگشت ندامت به دندان می گزد، روز تنبیه است، روز شرف است، روز خنک شدن دل های مؤمنان است، روز شهادت است، روز عفو گناه مؤمنان است، روز طراوت بوستان اهل ایمان است، روز شیرینی کام ایشان است، روز خوشی دل های مؤمنان است، روز تمام شدن پادشاهی منافقان است، روز توفیق اهل ایمان است، روز رهایی مؤمنان از شرّ کافران است، روز مظاهر است، روز مفاخر است، روز قبول اعمال است، روز تبجیل و تعظیم است، روز نحله و عطا است، روز شکر حق تعالی است، روز یاری مظلومان است، روز زیارت کردم مؤمنان است، روز محبت کردن به ایشان است، روز رسیدن به رحمت الهی است، روز پاک گردانیدن اعمال است، روز فاش شدن راز است، روز بر طرف شدن بدعتها است، روز ترک گناهان کبیره است، روز ندا کردن به حق است، روز عبادت است، روز موعظه و نصیحت است، روز انقیاد به پیشوایان دین است.»

حذیفه گفت: پس، از خدمت امیرالمومنین (علیه السلام) برخاستم و گفتم: اگر اعمال خیر را که امید ثواب از آن دارم در نیابم مگر محبت این روز و دانستن فضیلت این را، هر آینه منتهای آرزوی من خواهد بود.

محمد و یحیی راویان حدیث گفتند: چون این حدیث احمد بن اسحاق را شنیدیم هر یک برخاستیم و سر او را بوسیدیم، و گفتیم: حمد و شکر می کنیم خداوندی را که بر انگیخت تو را برای ما تا فضیلت این روز را به ما برسانی. پس به خانه های خود برگشتیم و آن روز را عید گرفتیم.

سید بن طاووس رحمة الله علیه فرمود: این حدیث را از خط علی بن محمد بن طی رحمة الله علیه نوشتم. و در کتب دیگر تتبع کردم و چندین روایت دیگر موافق این حدیث یافتم.

از این حدیث شریف، روز قتل عمر لعنت الله علیه روشن می شود و این که باید شیعیان و دوستان امیرالمومنین (علیه السلام) به پیروی از ائمۀ اطهار و برای خشنودی دل حضرت زهرا (علیها السلام) این روز را روز سرور و شادی قرار دهند

 «بر عمر لعنت بر آل محمد صلوات»