حضرت ابولؤلؤ رحمة الله قبل از تشرف به دین مبین اسلام [همچون سایر ایرانیان] ایین نصرانی و یا مجوسی داشته است. ۱ [ که ناگفته پیداست که داشتن دین مسیحیت و یا زرتشتی (قبل از اسلام ) که از ادیان الهی بودند برای کسی منقصت وعیب محسوب نمی گردد که اهل تسنن سعی نموده اند با بزرگ جلوه دادن این نکته آن را به عنوان دین همیشگی آن بزرگوار اثبات نمایند و حال آنکه بزرگان و شیوخ و خلفای خودشان قبل از اسلام آوردن ظاهری کافر وبت پرست بوده اند].

اتهام مجوسیت و یا نصرانیت و غیر این دو به جناب ابولؤلؤ رحمة الله از سوی اهل تسنن امری بسیار طبیعی است و این اتهام از سوی آنان منحصر به شخصیت وی نیست بلکه در خصوص حضرت ابوطالب علیه السلام پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علیه السلام نیز اتهام کفر وارد کرده اند و این چیزی نیست مگر عداوت و دشمنی آنان با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و از این بالاتر از پیروان و اتباع آل امیه جای تعجب نخواهد بود وقتی در خصوص شخصیت منحصر به فرد عالم خلقت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از شهادت آن حضرت در مسجد کوفه گفتند : (و هل کان علی یصلی ؟) مگر علی بن ابیطالب نماز می خوانده که در مسجد او را کشته اند؟ پس دیگر در خصوص جناب ابولؤلؤ رحمة الله به عنوان یار و یاور خاص امیرالمؤمنین علیه السلام [ که این مطلب از روایات و متون تاریخی که بعدا ذکر می گردد ثابت خواهد گردید ] در وارد ساختن اینگونه اتهامات نسبت به وی جای تعجب نمی باشد. واین در حالی است که با وجود تمام تلاش ها این اتهام همچنان می توان از کتب غیر شیعه ادله و شواهد متقن و محکمی را در اثبات اسلام بلکه ایمان قوی وی یافت نمود از جمله متن زیر از کتب اهل تسنن :

انه قد تشرف بالاسلام بعد سکناه المدینه»)

«ابولؤلؤ بعد از سکونت در شهرمدینه به دین اسلام مشرف گردید.»۲ 

ونیز متن زیر از متون تاریخی مخالفان به نحوی تشکیک تردید آنان در اثبات مجوسی بودن ابولؤلؤ رحمة الله را می رساند: («کانت طعنته لعمر اسلامه») « ضربه زدن ابولؤلؤ  به عمر دلیل بر اسلام اوست»۳

«بر عمر لعنت و بر آل محمد صلوات»


۱. مستدرک سفینة البحار، ج۹،ص۲۱۳. اتهام به نصرانیت ابولؤلؤ رحمة الله را می توان در کتاب مستدرک حاکم نیشابوری»،ج۳،ص۹۱ یافت نمود. و نیز اتهام به کفر وی را می توان از این سخن که مخالفان از قول عمر «لع» نقل نموده اند برداشت نمود که عمر«لع» بعد از مضروب گردیدن به دست ابولؤلؤ رحمة الله و افتادن در بستر مرگ و با خبر شدن از اینکه ضارب او ابولؤلؤ رحمة الله بوده است ، گفت : « الحمد الله الذی لم یجعل قاتلی یخاصمنی یوم القیامة فی سجدة سجدهالله»خدا را شکر که قاتلم در قیامت نخواهد توانست حتی برای یکبار سجده در مقابل خداوند با من دشمنی ورزیده و یا احتجاج نماید.

۲. المصنف صنعانی،ج۵،ص۴۷۴.

۳. عیون الاخبار ،ج۲ ،ص۱۴۳ به نقل از کتاب فصل الخطاب فی تاریخ قتل عمربن خطاب«لع» ،ص۱۷۸«حدثنی خالدبن محمد الازدی قال حدثنا شبابة بن سوار قال سمعت رجال من الرافضة یقول: رحم الله ابالؤلؤة . فقلت: تترحم علی رجل مجوسی قتل عمر بن الخطاب «لع»؟!فقال: کانت طعنة لعمر اسلامه.»)